|
می دانم که شخصیت حضرت محمد(ص) و حضرت عیسی متفاوت بوده است. در انجیل خدا به حضرت عیسی فرمود که من پیامبری پس از تو می فرستم که مانند تو نیست، بلکه بیشتر دارای شخصیتی شبیه حضرت موسی خواهد بود او از نسل اولین فرزند ابراهیم (اسماعیل -->خاندان هاشمی) خواهد بود، در حالیکه همه پیامبران پس از ابراهیم از اعقاب فرزند دوم ابراهیم (اسحق) بوده اند. شخصیت چیزی است که خداوند در انسانها قرار می دهد، چه معصوم باشند و چه غیر معصوم «انا خلقناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا» همچنانکه او خواسته است که هر یک از ما فردی یگانه و کلمه متمایز الهی باشیم. انجیل بر قلب عیسی(ع) نازل شد، تا او خود بفهمد و سپس آن آموزه ها را به طور کامل بر مردم بازتاباند. من باور دارم که شخصیت و فرهنگ عیسی اروپایی بود (که آمریکایی ها نیز از آنجا هستند) آنچه بر او نازل شد برای اروپاییان آسانتر قابل خواندن، فهمیدن و ارتباط است، از طرف دیگر من معتقدم که معجزه قرآن این است که به گونه ای نوشته نشده که همساز با الگوی شخصیتی خاصی باشد، همچنانکه هر آیه آن چنان کلی نگاشته شده که هر کس که دارای هر شخصیت موجودی که در روی زمین است، در هر زمانی، از اکنون تا روز قیامت می تواند با آن ارتباط کامل برقرار کند و بدون آن که گرفتار شکستگی شود، آن را می فهمد، قلبا دوست می دارد. از همین رو می گوییم قرآن معجزه ای است که کسی حتی آیه ای چنین فراگیر نمی تواند بیاورد. همه ما با شخصیتی درون بود آفریده شده ایم، در این جهت فرق نمی کند که تا چه اندازه دارای ذهن باز و معرفت باشیم و یا اینکه تا چه اندازه در ورد دیگران، فرهنگ ها و گونه های شخصیتی آگاهی داریم. مردمانی هستند که آنچه ما می گوییم یا می نویسیم را نمی فهمند، زیرا آنان بیان ما در اظهار آن آموزه ها را نمی پسندند، آنها حتی به این نقطه که در مورد «آموزه واقعی» مورد نظر بیندیشند نرسیده اند، زیرا آنها نمی توانند با روش نگارش یا اظهار مواضع ما ارتباط برقرار کنند یا آن را برتابند. بنابراین نتیجه می گیریم که خواندن انجیل برای مردمان حوزه آمریکا و اروپا و بخشهایی از آفریقا که ابتدا با دین و خدا از این طریق و از طریق شخصیت حضرت عیسی که در انجیل بازتابیده آشنا شده اند آسان تر است از ساکنان کشورهای عربی که با گونه های فرهنگ اروپایی آشنا نیستند. احتمالا علت اینکه برخی از متحجران مسلمان به شدت با مسیحیت مخالفت می کنند این است که مسیحیت شخصیتی را باز می تاباند که آنان آن را نمی پسندند هر چند که ما مامور شده ایم که ایمان بیاوریم و باور داشته باشیم وثاقت همه پیامبران پیشین و کتب نازل شده به آنها را. من گمان می کنم که اگر مسیحیان با واقعیت اسلام و قرآن یعنی کتابی که خداوند به عنوان آخرین کتاب کامل انزال نموده است، کتابی که نشان دهنده همان دینی است که خداوند برای همه امم گذشته فرو فرستاده شده است آنان به خوبی قادر به فهم کامل آن خواهند بود (تنها مانع آشنایی با زبان عربی است، نه مشکل رهیافت، شخصیت و فرهنگ) و آنها خواهند دید که قرآن با مسیحیت سازگار است و آنان قادر خواهند بود از تعارضاتی در انجیل برخورد کرده و سرگشته شده بودند سوال کنند (چرا که می دانیم انجیل توسط کسانی در طول سالیان متمادی تغییر یافته است) آنان می توانند از عالمان و فقیهان مسلمان سوالات خود را بپرسند و پاسخ خود را دریابند و مادامی که آنها به تثلیث ایمان نیاورده و عبادت و تقوایی و تنزیه خدایی خالق یکتا را در زندگی خود پذیرا باشند دین آنان مقبول است (و الصائبین و من امن بالله) اگر آنان بدانند که اسلام کاملترین دین بدیل ناپذیر است که برای بشریت فرستاده شده و قرآن کتابی است که همه فرهنگ ها و شخصیت ها ی موجود در هر جای و هر زمان را به نحو معقولی در بر می گیرد و هرگز بر اساس معجزه ای که پیامبر اکرم(ص) درباره قرآن اشاره فرموده اند در آن تغییر راه نخواهد یافت در حالی که کتاب آنها به اعتقاد مسلمانان تحریف شده و به طور کامل اعتمادپذیر نیست، در این صورت اگر همچنان بر مسیر خود تعصب بورزند حجب بر آنان تمام شده و باید در پیشگاه خدا پاسخ دهند که چرا به جای تلاش برای کشف حقیقت با صرفنظر از اینکه از کجا آمده، کورکورانه بر آنچه که پدرانشان از طریق سنت باورداشته اند تعصب می ورزند. که این گناه بزرگی است. امیدوارم بتوانم مومنان واقعی مسیحی را در اینجا به این مسئله یگانگی ادیان و یگانگی خدایان رهنمون شوم و کژفهمی ها و کژتابی ها را برای آنها بر طرف سازم انشاء الله. خداوند به همه ما توفیق عنایت کند که با تمام وجود در راه او گام برداریم و راهنما _نه گمراه کننده_ به سوی او باشیم. انشاء الله An online translation in Persian of the Bible: http://www.gospelcom.net/ibs/bibles/farsi/
آنچه شما تحت عنوان شخصیت و تفاوت شخصیت پیامبران بیان کردید در اسلام تحت عنوان تفاوت درجات مطرح است. پیامبران با هم از جهت فضیلت و درجه قرب الهی تفاوت دارند. یعنی بعد از اینکه همه آنها در مقام «عندالله» جای دارند که مستقیما از محضر حق تعالی بهره می گیرند. برخی نسبت به برخی دیگر برتری دارند. پیامبران اولوالعزم یعنی حضرات نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد صلی الله علیه و علیهم اجمعین، برترین پیامبران الهی هستند و در این میان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، افضل و برترین پیامبران الهی و بلکه برترین مخلوق الهی است. البته اینکه گفتید در انجیل آمده است که حضرت رسول بیشتر شبیه حضرت موسی است، ما نشانی آن را پیدا نکردیم که اگر برایمان نشانی دقیق آن را اعلام فرمایید متشکر می شویم.
اما مطلب دیگر اینکه حضرت عیسی، شخصیت اروپائی ندارد. حضرت عیسی در فلسطین به دنیا آمده است و در همین محیط بزرگ شده است، اما مسیحیت در پیشرفت خود به سرزمین های دیگر از شرق به غرب و روم وارد شد و در ابتدا مورد مخالفت شدید قیصر روم واقع شد و مسیحیان اولیه در شکنجه و آزار فراوانی قرار گرفتند اما به تدریج راه خود را باز کرد و تا اینکه توانست روم را فتح کند، و اتفاقا پس از این زمان بود که آموزه تثلیث در کلیسای کاتولیک راه یافت و تحریف از این زمان در دین مسیح شدت و رسمیت یافت و کلیسای کاتولیک خود را با حقیقت مطلقه یکی پنداشت. به عبارت دیگر تجلی الهی که به صورت وحی بر حضرت مسیح وارد شده بود و او را با حقیقت مطلقه پیوند زده بود، نوری که بر جهان آن روز روشنایی می بخشید، در کلیسای کاتولیک چنان تحریف شد که اولا عیسی مسیح که پیامبر و ولی خدا بود، خدا پنداشته شد و ثانیا کلیسا که می بایست آینه این خورشید تابان باشد تا نور را به مومنان مسیحی بتاباند خود را زیبنده نام این حقیقت مطلقه پنداشت و به این سان، آینه چنان سقوط کرد و کدر شد که دیگر هیچ نوری را منعکس نکرد و در تاریکی مطلق فرو رفت. این سرنوشت تلخ در قرون وسطی ادامه داشت و در عهد رنسانس و دوره جدید _به اشتباه_ به جای مبارزه با تاریکی و جهل کلیسا با اصل دین و دیانت مبارزه شد و دلیل آن نیز خلط بین حقیقت مطلقه و الهیه و کلیسا بود.
این سیر نزولی ادامه داشت تا به مذهب پروتستانیزم رسید و امروزه در مذهب کژریخت پروتستانیزم که قرابت بسیاری نیز با صهیونیسم دارد؛ در اوج تاریکی و جهل به سر می برد و حقیقتا حیف موسی و عیسی که افرادی چون شارون و بوش خود را پیرو آنها می دانند و صد حیف!
بگذاریم و بگذریم، شخصیت حضرت عیسی اروپایی نیست. بلکه مانند شخصیت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جهانی است و به کل جهان نور می دهد و در پس ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظاهر می شود و در کنار خورشید مهدوی نورافشانی می کند و مردم را به حق و حقیقت و اسلام ناب محمدی، دعوت می کند.
درباره قرآن که کتاب نازل شده الهی است، نیز حق با شماست. اگر راه باز باشد که کسانی بتوانند با حقیقت قرآن و اسلام ارتباط برقرار کنند یقینا آزادگان جهان به آن گرایش پیدا می کنند. اما به دلیل حجم تبلیغات منفی علیه اسلام و قرآن و همچنین کم کاری های مسلمانان در تبلیغ این حقیقت و بالاتر از آن دور شدن مسلمانان از این حقیقت تابناک، رسیدن به باطن و حقیقت قرآن و اسلام تا حدودی مشکل است. به این خاطر مسیحیانی که به این حقیقت دسترسی ندارند و به دین خود پایبندند و به اصول انسانی عمل می کنند. در نزد حق تعالی مأجورند.
اما نباید تصور کرد که خواندن انجیل برای مردم اروپا و امریکا و خلاصه آنهایی که دارای فرهنگ غربی هستند. آسانتر از قرائت و خواندن قرآن است. بلکه خواندن و قرائت قرآنی که زبان آن به زبان فطرت انسانی است ، برای همه مردمان بسیار سهل و آسان است. تنها یک شرط می خواهد و آن اینکه با گوش فطرت به آن گوش فرادهند. ما نیز امیدواریم که مسیحیان را به مسئله یگانگی ادیان و حقانیت اسلام و اینکه همه ادیان الهی در دین خاتم که کاملترین دین و دین ناب است و یگانگی خداوند متعال رهنمون شویم و کژفهمی ها و کژتابی ها را برای آنها برطرف سازیم. ان شاء الله
کتابهای متعددی درباره مسیحیت و کتاب مقدس و حضرت مسیح توسط مسیحیان نگارش یافته است که به همان حقیقتی که ما بدان اشاره کردیم، اذعان دارد.
| 
